جدول جو
جدول جو

معنی قلعه کندی - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه کندی
(قَ عَ کَ)
دهی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 31500گزی شمال خاوری کلیبر و 31500گزی شوسۀ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مایل به گرمی مالاریائی است. سکنۀ آن 312 تن است. آب آن از چشمه و رود خانه سلین چای و محصول آن غلات و سر درختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. این ده دارای معدن آب گرم است که برای امراض جلدی خیلی نافع میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ کَ)
ده کوچکی است از بخش ایذۀ شهرستان اهواز، واقع در 10هزارگزی شمال باختری ایذه و کنار راه مالرو کوه شور به برچستان. سکنۀ آن 50 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
دهی از دهستان زاده بخش حومه شهرستان تربت حیدریه، واقع در 15هزارگزی خاور تربت حیدریه و 3هزارگزی جنوب شوسۀ عمومی تربت به باخرز. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 395 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَکَ یِ)
ده کوچکی است از دهستان میانرود پائین بخش مرکزی شهرستان آمل، واقع در 14000گزی باختر آمل. سکنۀ آن 35 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کُ کُ)
دهی است جزء دهستان بهنام سوخته بخش ورامین شهرستان تهران، واقع در 8هزارگزی خاور ورامین و 2هزارگزی به پیشوا. این ده در تپه ماهور قرارگرفته و سردسیر است. سکنۀ آن 402 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، صیفی، چغندر قند، باغات میوه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل، واقع در 16 هزارگزی شمال سه کوهه و 6هزارگزی خاوری شوسۀ زاهدان به زابل. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرم معتدل است. سکنۀ آن 420 تن است. آب آن از رود خانه هیرمند و محصول آن غلات، صیفی، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ نَ جَ عَ)
دهی است از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری قلعه رئیسی مرکز دهستان. کوهستانی و سردسیری مالاریائی است. سکنۀ آن 100 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، برنج، پشم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی زنان قالی و قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
شهری است به هند. گویند که رصاص و شمشیرها بدان منسوب است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). نام معدنی است که سرب نیکو بدان منسوب است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ کَ)
دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در 24هزارگزی جنوب باختری مراغه و در مسیر شوسۀ مراغه به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 210 تن است. آب آن از رود خانه مردی و چاه و محصول آن غلات، بادام، چغندر، کشمش، زردآلوو شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
دهی است جزء دهستان خرقان ساوۀ بخش مرکزی شهرستان ساوه واقع در 22 هزارگزی شمال ساوه و 15 هزارگزی راه عمومی. این ده در جلگه واقع شده و هوایی معتدل دارد. سکنۀ آن 183 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات ومختصر سیب زمینی است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه، سکنۀ آن 74 تن. آب آن از رود خانه قزل قلعه. محصول آن غلات، نخود و بزرک. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ)
دهی است از دهستان زیدون بخش حومه شهرستان بهبهان، واقع در 36هزارگزی جنوب باختری بهبهان و کنار شوسۀ آغاجاری به بهبهان. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریائی است. سکنۀ آن 341 تن است. آب آن از رود خانه خیرآباد و محصول آن غلات، برنج، کنجد، صیفی، پشم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. راه اتومبیل رو و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ)
ده کوچکی است از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان سیرجان، واقع در 75هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد و 4هزارگزی باختر راه مالرو ده چین عباس آباد. سکنۀ آن 35 تن است. ساکنین از طایفۀ قرائی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کُ نَ)
دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، واقع در 56هزارگزی شمال خاوری کدکن و 3هزارگزی خاور شوسۀ مشهد به زاهدان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 212 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ تِ)
دهی است از دهستان ریمله بخش حومه شهرستان خرم آباد، واقع در 7هزارگزی شمال باختری خرم آباد و 3هزارگزی خاور خرم آباد به کرمانشاه موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل و مالاریایی است و سکنۀ آن 300 تن است. آب آن از رود خانه پاپی و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی و سیاه چادربافی است. راه اتومبیل رو دارد و ساکنین از طایفۀ سپه وند هستند و برای تعلیف احشام به ییلاق و قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ عَ بَ)
مزرعه ای است از دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود، واقع در8000 گزی جنوب باختری شاهرود. سکنۀ آن 15 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ بَ حَمْ ما)
این قلعه در شرق شیراز به فاصله ربع فرسنگ قرار گرفته و آنجارا فهندز نیز گویند. (جغرافیای غرب ایران ص 128)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ)
تیره ای از طایفۀ اورک هفت لنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ بَ)
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز در کنار راه مالرو سنج به کشکک. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 263 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالی و جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اَلْ لاه کَ)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه در 12هزارگزی خاور قره آغاج و 31هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 50 تن هستند که مذهب تشیع دارند و بترکی سخن میگویند. آب آن از چشمه، و محصول آن غلات، و بزرک و زردآلو، و شغل مردم زراعت و صنایع دستی جوراب بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، جمع واژۀ کاع. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کاع شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ)
دهی جزء دهستان چهاردانگۀ بخش هوراند شهرستان اهر، واقع در 17هزارگزی شمال هوراند و 3500گزی شوسۀ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مایل به گرمی مالاریایی است. سکنۀ آن 105 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و توت و گردو و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلعه کوبی
تصویر قلعه کوبی
تخریب قلعه بوسیله قلعه کوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطعه بندی
تصویر قطعه بندی
کرت بندی
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع بندپی واقع در منطقه ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
دژسازی، استحکامات
دیکشنری اردو به فارسی